★★★ باژبود ★★★

★★★ ادب و عرفان و هنر ★★★

★★★ باژبود ★★★

★★★ ادب و عرفان و هنر ★★★

◆◆◆ اللهم صل علی محمد و آل محمد ◆◆◆

سلام علیکم ؛
در روز و روزگارانی که انسان دچار نسیان گشته و آنسان بودن خود را از یاد برده است ، ما کمر همت بسته ایم که فرایادش بیاوریم که از کجا آمده ایم ؟ در کجا هستیم ؟ و به کجا خواهیم رفت ؟
در ادامه این راه سهل و ممتنع از جان و دل ، پذیرای گوهر نقدتان می باشیم .

" دعاگوی وجود شریفتان : مجید شجاعی ؛ مدیر سایت باژبود "

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

♥ با سلام و درود بیکران خدمت تمامی مخاطبان فرهیخته ی این کانال ؛

حتما" از عنوان این نوشته تعجب کرده اید . اما به نظر حقیر تعجبی ندارد . با دید عشق آلود به هستی ، میتوان هر چیزی را زیبا دید . همه می دانیم که از وجود ذی جود حضرت حق متعال غیر خوبی و زیبایی صادر نمی شود . مثلا" از چشمه ی جوشان آب نباید انتظار جوشش و فوران شربت یا دوغ داشت . شأنیت حضرت حق نیز اقتضای این امر را دارد که شرور و اعدام را راهی به او نباشد . از حضرت عشق جز عشق نزاید .

به عبارت دیگر : هرچه آن خسرو کند ، شیرین بود . حضرت دوست هم اسما و صفات جمالی دارد و هم جلالی . هم قابض است و هم باسط . اکنون می توان گفت که ایشان با اسمای جلالی و قابضیت تجلی فرموده اند . پس غمی نیست . این نیز بگذرد !

بیماری و مرگ و میر موصل عده ای به دربار با عظمت حضرت رب العالمین است . سفیر حضرت عشق است که مقدمش را اهلش بس خجسته و مبارک می دانند .

 

★ عاشقم بر قهر و بر لطفش بجد // ای عجب من عاشق این هر دو ضد ★ "مثنوی "

 

در لسان روایات و ادعیه از مریضی و بیماری به عنوان یک هدیه از رب العالمین نام برده شده است . هدیه ای که از یار است و باید گرامیش داشت . در روایات داریم که بیمار گناهانش فرو می ریزد و پاک می شود . داریم که بر درجات معنوی انسان می افزاید و ...

 

✅ بیماری و مخصوصا" اکنون کرونا ، خواص و مزایای بیشماری دارد از جمله :

 

1 - سنجش صبر و استقامت انسان .

2 - حرکت بیشتر علمی برای نیل به علاج و کشف واکسن بیماری .

3 - عنایت بیشتر مدیران دولتی برای رفع و رجوع این قضیه .

4 - محک خوردن جدی افراد در مواجهه با برنامه های فرهنگی و مراقبتی .

5 - به عنوان یک مانور همگانی دارای نتایج و تجربیات بیشمار .

6 - شناختن دوست و دشمن و سنجش و وزن گیری از افراد ، گروه ها ، کشورها و ...

7 - روی آوردن بیش از پیش مردم به معنویات و اوج راز و نیاز با حضرت مقصود .

8 - تمرین داشتن نوعی از حرمان و محدودیت ، مثل ماه مبارک رمضان و نتایج شگفت انگیز آن .

9 - سنجش توان و قدرت سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی افراد ، گروه ها ، مناطق و در نتیجه کل کشور .

10 - محو شدن احیانا" گناه و غفلت درگذشتگان و عبرت گیری برای بازماندگان . ( مفاد روایات ) .

11 - تمرین کسب ملکه ی جمع حواس و تقویت قوای ذهنی و روحی .

12 - محک جدی خوردن عملکرد نهادهای حاکمیتی و ارزیابی نقاط قوت و احیانا" ضعف پس از ختم بحران . به عبارت دیگر تولید شدن نوعی واکسن ضد بحران در رده های بالای مدیریتی .

 

✅ و و و ... که فعلا" بخاطر ضیق مجال به همین مقدار بسنده می شود . در آینده باز در این زمینه با شما براز خواهیم نشست .

 

❤️ پس بیایید همه با هم یکدل و یکصدا فریاد بزنیم : عشق است کرونا !!! ❤️

 

⭕️ مجید شجاعی - زنجان .

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۸ ، ۰۳:۱۳
مجید شجاعی

■ اسراری در مورد محبت اهل بیت علیهم السلام ■

 

با نام و یاد حضرت حق ، و با عرض ادب و احترام محضر مبارک مخاطبان گرامی خودم مطلب زیر را که حاصل تفکر و اندیشه ی شخصی حقیر می باشد ، در طبق اخلاص تقدیم میدارم .

لازم به ذکر است که این نبشته تراوشات ذهنی اینجانب بوده و قابل دفاع از ناحیه ی بنده می باشد :

در روایت نبوی شریف آمده است که : 《 اول ما خلق الله نوری 》. یعنی اولین چیزی که خداوند متعال آفرید نور من است .

در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام که در جواب سؤال یکی از اصحاب خود که جویای اولین مخلوق است ، می فرماید : 《 أول ما خلق ألله نور نبیک 》. یعنی : اولین چیزی که خداوند آفرید ، نور پیامبر تو بود .

بدین ترتیب آفرینش آغاز می شود . حضرت ختمی مرتبت ، خلعت " لولاک لما خلقت الافلاک " به تن می کند و فخر عالم و آدم می گردد .

سپس آفرینش ادامه پیدا می کند و از نور نبوی وجود مقدس پنج تن آل عبا علیهم صلوات الله و دیگر ائمه ى اطهار به حلیه ی وجود آراسته می شوند . باز جلوات حضرت حق ادامه پیدا می کند و ارواح انبیاء عظام و اولیاء و شهدا و صلحا و ابرار و اخیار آفریده می شوند .

در عالم تکوین ما شاهد دو نوع آفریده هستیم :

1 - موجودات نوری

2 - موجودات ناری

در عالم ما شاهد درگیری و تضاد بین این دو گروه هستیم . افراد خوب و حق مدار در گروه موجودات نوری هستند و شیطان و حزبش در گروه موجودات ناری قرار دارند . شیعیان و محبان اهل بیت عصمت و طهارت در گروه اول قرار دارند . زیرا که ادامه ی موجودات نوری هستند و به سبب آنها و از اضافه ی گل و طینت و سرشت ایشان سرشته و آفریده شده اند . سید بن طاووس می‌‌گوید : شبی در سامرا وارد سرداب امام زمان شدم ، صدای ملکوتی امام را در حال مناجات با خالق یکتا شنیدم که می‌فرمودند :

 

اَللّهُمَّ اِنَّ شیعَتَنا مِنّا خُلِقُوا مِنْ فاضِل طینَتِنا وَ عَجِنُوا بِماءِ وِلایَتِنا اَللّهُمَّ اَغْفِرْ لَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ ما فَعَلُوهُ اِتّکالاً عَلی حُبَّنا وَ وِلائِنا یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ لا تُوأخِذْهُمْ بِما اَقْتَرَفُوهُ مِنَ السَّیّاتِ اِکْراماً لَنا وَ لا تُقاصَّهِمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ مُقابِلَ اَعْدائِنا فَاِنْ خَفَّفَتْ مَوَازینُهُمُ فَثَقَّلْها بِفاضِلِ حَسَناتِنا .

 

پروردگارا ، شیعیان ما از ما هستند ، از زیادی گِلِ ما خلق شده‌اند و به آب ولایت ما عجین گشته‌‌اند ، خدایا آنها را بیامرز و گناهانشان را عفو فرما .

 

پروردگارا ، آنها را روز قیامت در مقابل چشم دشمنان ما مؤاخذه مفرما ، چنانچه میزان گناهانشان بیشتر و حسناتشان کم است از اعمال من بردار و به حسنات آنها بیفزای .

 

◆ پی نوشت : بحارالانوار ، ج ۵۳ ، ص ۳۰۲ .

 

★ بنابراین اگر خدای ناکرده یک فرد شیعه ، کار زشت و عمل منکری مرتکب شود ، قلبش آن را قبول نکرده و رد می کند . زیرا قلب و دل او میل به حق و حقیقت دارد . عمل زشتی که از او سر زده ، کار اعضا و جوارح دیگر او بوده و ایشان در اثر غفلت و علل دیگر ، آن سیئه را مرتکب شده است . باطن و کنه قلب یک شیعه ی حقیقی از فاضل گل ائمه ی اطهار علیهم السلام خلق شده است . بنابراین هیچ سنخیت و همانندی با شرور و مفاسد ندارد .

خداوند محبت اهل بیت را در قلبهای شیعیان قرار داده است . خداوند فرموده است : « قل لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى » [1] بگو : از شما [در برابر ابلاغ رسالتم‏] هیچ پاداشى جز مودّت نزدیکان [یعنى اهل بیتم‏] را نمى‏خواهم ‏. بنابراین کسی که محبت اهل بیت را در دل نداشته باشد شیعه محسوب نمی شود و اثر محبت این است که حزن اهل بیت باعث حزن و شادی آنا باعث شادی گردد . روایتی از امام صادق علیه السلام این حقیقت را بیان می کند :

 

عنِ الصّادِقِ ـ عَلَیْهِ السَّلامُ ـ قال َ: شِیعَتُنا خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طِینِتِنا وَ عُجِنُوا بِماءِ وَلایَتِنا یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا و یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا . [2] امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود : شیعیان ما از بقیه خمیرمایه ی اولیه آفریش ما آفریده شده اند ولایت ما در سرشت آنان عجین گشته است و آنان با خوشی ما خوشحال و با ناراحتی ما ناراحتند .

 

◆ [1] . شوری ، 23 .

 

◆ [2] . شجره طوبی ، ج1، ص 3 .

 

■ جناب مولانا در مثنوی گرانسنگ خود در این مورد می فرماید :

《 نوریان مر نوریان را جاذبند // ناریان مر ناریان را طالبند 》.

در مورد اهل کفر و فسق و شرور با 180 درجه تغییر مواجه هستیم . بخاطر اینکه ایشان سرشت و خمیرمایه ای غیر از شیعیان دارند ، هماره میل به کفر و فسق دارند . زیرا با اینگونه امور سنخیت دارند .《 دقت شود ! 》

■ در روایات به این قضیه به نحو بسیار زیبایی اشارت رفته است . آنجا که می فرماید : 《 نیت المؤمن خیر من عمله و نیت الکافر شر من عمله 》. نیت و انگیزه ی مؤمن از عملش بهتر است . زیرا نیت ، امری قلبی است و از کنه قلب و ضمیر ناخودآگاه او سرچشمه می گیرد . دل و قلب مؤمن بخاطر اینکه نوری بوده و از باقیمانده ی گل امامان بزرگوارش آفریده شده است ، هماره امر به خوبی و خیر می کند . محال است شیعه ی حقیقی نیت ناسالم داشته باشد . در غیر این صورت باید در شیعه بودن او شک کرد . اگر نیتی که یک فرد شیعه کرده است ، جامه ی عمل بخودش بپوشد ، فبها و الا باز ایشان اجر آن را خواهد برد . زیرا از عمق جان و دل نوری خود آن مطلب را خواسته بوده است و خواسته و نیت او با خواسته و نیت ائمه علیهم السلام سنخیت داشته و خواست او خواست ایشان بوده است . اگرچه در برخی موارد بخاطر عدم همکاری اعضا و جوارح و یا علل و عوامل دیگر نتواند به نیت خود جامه ی عمل بپوشاند .

در مورد کفار و اهل شر قضیه برعکس است . یعنی نیت و انگیزه ی کافر از عملش بدتر است . به عبارت دیگر اگر فرد کافر کار و عمل خیر و خوبی هم انجام دهد ، اجری نخواهد برد . زیرا در پس این کار ، قلبی تاریک و ناری قرار دارد . کار خیرش هم شاید در اثر تصادف و یا اثر اعضا و جوارحش باشد ، نه اثر قلب و خمیرمایه اش . 《 دقت شود ! 》. فرد کافر با مراجعه به قلب و باطن خود هماره قصد آن دارد که خیر و خوبی را از بین برده و شرور را جایگزین آن کند . او اگرچه به این نیتش هم نتواند جامه ی عمل بپوشاند ، اما عذاب آنرا خواهد چشید . نیت امری قلبی است و نیت کافر چون از ذات و قلبی سیاه بر می خیزد از عملش بدتر خواهد بود .

در مورد عزای امام حسین علیه السلام نیز تمامی موجوداتی که با آن وجود نازنین هم سنخ بوده اند ، عزادارند . چرا که از باقیمانده گل و خمیرمایه ی ایشان آفریده شده اند .

 

♥ حال جای آن است که جبین شکر بر زمین بساییم که خداوند متعال ما و شما را از محبین حقیقی آن جواهر عقلیه و عقول طولیه و عرضیه ی نوریه قرار داده است .

 

★ لازم به ذکر است که منظور از شیعه در این نوشتار ، شیعه حقیقی است ، نه شناسنامه ای !!!

 

★ تا بعد ... که بازهم در این گونه موارد با شما به راز بنشینیم . مجید شجاعی - زنجان - 15 محرم الحرام 1441 - مطابق با یوم یکشنبه 24 شهریور 1398 ★

 

■◆■ والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته ■◆■

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۸ ، ۱۱:۲۰
مجید شجاعی

راویان اخبار و ناقلان آثار و طوطیان شکرشکن شیرین گفتار چنین روایت کرده اند :

که نویسنده و متفکری صادق نام که شهرت هدایت داشتی و زبان سنسکریت و تاریخ و علوم اجتماعی و طب گیاهی و ... نیک میدانستی در نخستین جملات رمان معروف خود " بوف کور " چنین می نگارد که :

" در زندگی زخمهایی است که روح را در انزوا آرام آرام می خورد و می خراشد ... "

این تعبیر حکایت روز و روزگار منست . هر روز و هر آن اتفاقی و حادثه ای روح و روان مرا می خراشد و سوهانش می کشد .

با خبر شدم دختر نوجوانی از همشهریان و آشنایانم دارفانی را وداع کرده است . باورش برایم بس مشکل و سخت بود . انگار می کردم که خواب میبینم . اما چه خوابی که مگر خوابش را ببینم که خواب میبینم . او به قصد خودکشی چندین و چند قرص را خورده و بار سفر را بسته بود .

تحقیق که کردم معلوم شد که ایشان محصول یک خانواده ی فقیر و پریشان خال بوده است . پدر و مادرش معتاد بوده اند و نیز دایی و ...

آوخ که سوختم و آتش گرفتم . دختر را زیاد دیده بودم . زیبا بود و متین . با وقار و با شخصیت . با اینکه پانزده سال بیشتر نداشت اما بسی بیش از سن و سالش فهیم بود .

با خود می اندیشم که آخر چرا ؟! چرا او ؟! در این میان آیا مقصر کیست ؟

یعنی قاتل و کشنده ی او چه شخص یا چه چیزیست ؟

خیلی فکر کردم . آخرش به این نتیجه رسیدم که قاتل او جز خود من شخص دیگری نیست .

آری تعجب نکنید . من قاتلم ! الآن هوش و حواسم هم سرجای خودش است . انشاالله هذیان هم نمی گویم . خودم در عین هوشیاری و درک کامل اعتراف می کنم که قاتلم !

حالا اگر علتش را بخواهید عرض کنم :

من و هزاران نفر مثل خودم با اینکه دیدیم چه فاجعه ای در جریان است ، اقدامی نکردیم .

چرا با کمال قاطعیت به جنگ فقری که او و خانواده اش را تهدید می کرد نرفتیم ؟!

چرا فقط به فکر زندگی و رفاه خود بودیم ؟ چرا با دیو اعتیادی که کیان خانواده ی این دختر را از هم پاشیده بود ، دست و پنجه نرم نکردیم ؟! من با سکوت خود قاتلم .

خداوندا مرا ببخش و بیامرز .

و ای انسانها شما نیز حلالم کنید ! خود کرده را تدبیر نیست .

اما غم و غصه امانم را بریده است . اگر من و ماها حواسمان به این دختر بود ، اگر پدر و مادری شایسته وی را تحت تربیت صحیحه قرار میدادند ، اگر دارای تحصیلات عالیه میشد ، اکنون در جشن عروسیش به شادخواری نشسته بودیم . افسوس که لباس سپید عروسیش کفنش شد ! دلم دارد از هم میپاشد . تصور میکنم که اگر همه چیز بر وفق مراد بود ، اکنون او دارای خانه و خانواده ای بود ، فرزندانی می آورد مثل دسته ی گل . سری بین سرها در می آورد . خانمی شایسته و برازنده ی نام ایران و ایرانی .

اما حیف که نشکفته پرپر شد . و این غم تا واپسین روز حیاتم در این کره ی خاکی با من خواهد بود .


★★★ بیا تا قدر یکدیگر بدانیم // که تا ناگه ز همدیگر نمانیم ★★★


■ مجید شجاعی / زنجان / 21 فروردین ماه سال یکهزار و سیصد و نود و هشت خورشیدی / ساعت 33 : 1 بامداد .

■ تا بعد ...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۸ ، ۱۷:۰۷
مجید شجاعی


با عرض تحیات وافره و اظهار مهر و ادب خدمت بازدید کنندگان فرهیخته ی این رسانه :




مدتی این مثنوی تاخیر شد که علتش حضور بنده در یک محیط نظامی بود و ارسال مطالب و استفاده از نت محدودیتهایی داشت .


در خبرها همه از سیل شنیدیم و دیدیم و سیلاب اشک بر رخمان فرو بارید و ره گم کرد .


من باعث و بانی این محنت و بلا را خودمان میدانم . عالم ، عالم ظهور و ظاهر و مظهر و ظاهر کننده است . رود ، مظهر الله است . احترام به مظهر در حقیقت پاسداشت ظاهرکننده و مظهر است . ( به ضم میم ) .


عالم کلمات خداوند متعال است . و صفحه ی گیتی انشایی است که بس زیبا و دل انگیز از جانب " هو " صادر شده است . رودخانه نیز کلمه ای از کلمات تامات حضرت حق است .


رودخانه همانطور که از اسمش پیداست خانه ی رود است . باید حفظش کرد . باید خانه اش را روبید . ( لایروبی ) . اما متاسفانه عده ای سودجو و فرصت طلب خانه ی رود را ویران کردند . ایشان نمی دانستند صبر رود زیاد است . درست مثل صبر خالقش . اما باز حدی دارد .


خانه ی رود را ویران کردیم  و حالا نوبت انتقام رود است . که می خروشد و می خراشد و ...


پس بیاییم از انتقام طبیعت درس بگیریم . حرمت مظاهر الهیه را پاس داریم . و یک عمر خودمان و عزیزانمان از مواهب الهی کمال تمتع را ببریم .




★★★ انشاء الله تبارک و تعالی ★★★

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۲۰ فروردين ۹۸ ، ۰۲:۰۶
مجید شجاعی

با سلام و عرض ادب محضر انور تمامی مخاطبان فرهیخته ی این وبگاه ، بدینوسیله فرارسیدن ایام سوگواری سید و سالار شهیدان عالم ، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام را خدمتتان تسلیت و تعزیت عرض می کنیم . رجاء واثق و امید شائق داریم که در این ایام از برکات وجودی آن امام همام برخوردار گردیم . ان شاء الله تعالی .

اکنون و الآن شورشی در خلق عالم افتاده و نوحه و گریه و زاری و ماتم در همه ی اقطار عالم امکان به پاست . این شورش مقدمه ای برای پویش راه حسین علیه السلام خواهد بود . پویشی که با گویش حسینی و انقلاب خمینی (س) لرزه بر چهارستون استکبار انداخته و نوید جامعه ی جهانی عاری از ظلم و فساد را خواهد داد .


پس بیاییم در این شورش و پویش و گویش ، همراه و همناله و همدرد و همگام باشیم . و بدانیم که ظهور دولت یار نزدیک است . 《 أ لیس الصبح بقریب : آیا صبح نزدیک نیست ؟ 》.


■ زنجان ، اول محرم الحرام سال 1440 هجری قمری . برابر با 20 شهریور سال 1397 هجری شمسی .


 


◆•◆ مانا و پاینده باشید ، إن شاء ألله تبارک و تعالى ◆•◆


+ نوشته شده در سه شنبه بیستم شهریور ۱۳۹۷ ساعت 12:45 توسط مجید شجاعی .

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۷ ، ۱۳:۰۹
مجید شجاعی

🍀🌸🍀 اتحاد ظلم و ظالم و مظلوم !!! 🍀🌸🍀


با عرض ادب و احترام و تحیات وافره محضر انور تمامی مخاطبان گرامی این رسانه و عرض پوزش و معذرت بخاطر وقفه ای که در بروزرسانی این کانال ایجاد شده بود و آرزوی قبولی عبادات و اطاعات همه ی اعزه باستحضار می رساند :

" مدتی این مثنوی تأخیر شد // مهلتی بایست تا خون شیر شد "

اما در مورد عنوان بسیار عجیب فوق و تیتر بالا که این مقال در صدد توضیح آن است ، باید عرض شود :

اولا" این مطلب از یافته ها ( لطفا" بافته خوانده نشود !!! ) و دقت های عقلی حقیر بوده و لزوما" قابل دفاع از جانب بنده نیز می باشد .

ثانیا" نقل و بازنشر آن جهت تنویر افکار عمومی و تولید علم و دعوت به تفکر بلامانع می باشد . البته پر واضح است که ذکر عنوان منبع و نگارنده کاملا" الزامیست .


✅ ما در عالم فکر و اندیشه ی خود به این نتیجه رسیدیم که ظالم ، عین مظلوم است . یعنی فرد ی که به کسی یا چیزی ظلم می کند ، دقیقا" در همان حال و به همان کیفیت و کمیت و اندازه به خودش ظلم کرده است . به همین خاطر است که در لسان ادعیه وارد شده است که : " الهی ظلمت نفسی " .

بعنوان مثال فرد ظالمی را در نظر بگیرید که به شخص مظلومی یک سیلی می زند . همگان در چنین موقعی می گویند که این شخص ظلم کرد و ظلم او بصورت یک سیلی بود که از وی صادر و به مظلوم وارد شد . در حالیکه ما ادعا داریم ، ( یعنی بنده حقیر و نویسنده این سطور ) که این شخص بصورت ظاهر به شخص مقابل سیلی زده است . اما در عالم حقیقت و نفس الامر او همان سیلی را به همان شدت و حدت به صورت خود نواخته است . یعنی جرمی را مرتکب شده و باید به همان انداره مجازات شود . او بوجود آورنده ی صفتی در خود شده که قبلا" واجدش نبود . و آن صفت ظالم بودن است . پس در واقع به خود و خودیش ستم روا داشته است ، در حالیکه شاید مست از باده ی پیروزی ، خودش را فاتح بپندارد ، که متأسفانه اکثرا" حال و روز ظالمان اینگونه است !!!

او به خودش ستم روا داشته و لاجرم باید با توبه و انابه بدرگاه حضرت ربوبی التجا و التماس کند و های های به حال خود بگرید . که باز متأسفانه اینگونه نیست . او نه غیر ، که خودش را زده است ، هر چند متوجه نباشد . ( لطفا" خیلی خیلی دقت شود ! ) .


✅أما در مورد عکس قضیه که چطور می شود فرد مظلوم ، ظالم تلقی شود ؟!


 بیان این است که : فردی که اجازه میدهد فرد دیگری به صورت او سیلی بزند ، در حقیقت عامل اصلی بوجود آمدن صفت ظالم در شخص مقابل خود اوست . یعنی تا مظلومی نباشد ، هیچگاه ظالمی هم نخواهد بود . یعنی حتی در عالم تصور نیز وجود ظالم بدون مظلوم محال است . این مظلوم است که فضا را برای ظلم و ستم و گناه ظالم فراهم می کند !!! و در واقع مسبب کیفر دیدن و عذاب ظالم ، شخص شخیص مظلوم است !!! ( باز دقت شود ! ) .

دقیقا" بخاطر همین است که امام علی علیه السلام می فرمایند : بخاطر احقاق حقتان تلاش کنید و نگذارید به شما ظلم و ستم کنند . انسان اگر بی خیال حق و حقوق خود شود ، ممکن است فردی پیدا شود و این حق را از دست او بقاپد ، که در این صورتتوضیح دادیم که این عمل ، یک عمل نیست بلکه سه عمل است : 

یک : ظلمی که به حقدار شده است .

دو : ستمی که به ظالم شده و او در گناه افتاده است .

سه : حقی که پایمال شده و از بین رفته است .

پس ، برای اینکه در دنیا و عقبی انشا الله روسفید باشیم ، بیاییم زمینه و بستر گناه و بزه را از بین برده و نگذاریم خدای ناکرده انسانی وارد این معامله ی دوسر باخت بشود .

هدف از بعثت انبیاء عظام و سفرای الهی نیز همین بوده که کمک کنند مدینه ی فاضله ای ساخته شود که نه ظلمی در آن باشد و نه ظالم و نه مظلومی .



✅ باری ، مطلب سنگین است و شرح و بسطش مجال واسع می طلبد که فعلا" موجود نیست .

تفکر و تعمق بیشتر را بر عهده ی همه ی مخاطبان فرهیخته ی این رسانه که شخصا" به علم و فضلشان معترفیم وامینهیم .


✅ والله یهدی الی سواء السبیل ✅


✨✨✨ مانا و پاینده باشید ✨✨✨


🔰 مجید شجاعی - زنجان - ساعت 3 صبح - مورخ : سیزدهم خرداد سال 1397 🔰

☆ برگرفته از کانال تلگرامی خودم بنام ★★★ ادب و عرفان ★★★

و به آیدی : adaboerfan

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۳۱
مجید شجاعی

با عرض سلام و تحیات وافره و عرض تبریک به مناسبت آغاز سال 1397 هجری شمسی و حلول بهار به اطلاع مخاطبان این وبگاه می رساند :

کانال تلگرامی ★★★ ادب و عرفان ★★★ به آدرس زیر در دسترس است . برای پیگیری اوضاع و احوال و آثار ادبی و عرفانی و ... می توانید در این کانال عضو شوید .

نشانی کانال ★★★ ادب و عرفان ★★★ :

https://t.me/adaboerfan

" موفق و پاینده باشید "

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۷ ، ۲۱:۵۰
مجید شجاعی


■ در عرفان اسلامی رابطه ی وثیق و محکمی بین کن وجودیه و قیومیت حضرت ربوبی وجود دارد .

آیه ی شریفه ی 《 إذا أراد الله شیئا" أن یقول له کن فیکون 》 ، به کن وجودیه اشارت دارد . یعنی به محض توجه ذات مبارک حضرت حق ( عز اسمه ) و القای کلمه ی ( کن = باش ) موجودی از کتم عدم پا به عرصه ی وجود نهاده و به حلیه ی وجود آراسته می گردد .

منشأ این کلمه ی مبارکه ، عشق و حب ذات حق و اقتضای فیضان و سریان و دم رحمانی ایشان است . حضرت دوست هرچه را بخواهد و مشیتش اقتضا کند ، پا به عرصه نور خواهد گذاشت . خود او که نورالانوار و نور ازلی بوده و وجود صرف و محض و بحت می باشد ، رشحه ای از نور خود را بوسیله ی این کلمه ( کن = باش ) در کائنات می افکند .

《 الموجود ( مخلوقات ) اذا شاء الله کان و اذا لم یشأ لم یکن 》 . اعدام ظلمات محض می باشند . یعنی بو و نصیبی از وجود نبرده اند . پس هرچه هست ، جلوه و تجلی ذات اقدس اله بوده و دارای ارزش و حرمت می باشد .

برای تبیین بیشتر مطلب و مطلوب مثالی می زنیم :

یک نی را در نظر بگیرید . نی چوبی توخالی بوده و بدون صدا و نوا می باشد . اگر مرد نایی در آن بدمد ( نفخه ) ، نی به حرف و گفت و صوت درآمده و حدیث راه پر خون خواهد کرد . در لحظاتی که لبان نایی بر نی است ، نی موجد صوت می باشد و به محض جدایی لبان و دم نایی از نی ، صوت قطع می شود . پس نتیجه می گیریم که یک معیتی باید بین مرد نایی و خود نی باشد تا الحان مختلفه از نی به منصه ی ظهور برسد .

ما نیز در لحظه لحظه ی حیات خود نیازمند و محتاج معیت ذات ربوبی می باشیم . ( منظور از ما کل موجودات می باشد ) .

آیه ی شریفه ی 《 هو معکم اینما کنتم 》 ، دقیقا" بدین امر اشارت دارد . عرفای شامخین این آیه ی شریفه را برای اثبات معیت قیومی حضرت دوست مورد استناد قرار می دهند . پس در هر آن ( یک لحظه و ثانیه از زمان ) این همراهی حضرت حق با ما وجود دارد . و ما نرسد که بدین همراهی و معیت بی اعتنا و بی توجه باشیم .

شرط ادب و ادب حضور اقتضا می کند که ما نیز شکر این معیت را بنحو احسن بجا آوریم . ذکر و نماز ( که بزرگترین ذکر است ) ، بیانگر این موضوع است .جوهره ی عبودیت که کنهش ربوبیت است ، باز مشعر بدین امر است . در صورت ادامه ی این حالت انشاء الله همه مغروق بحر فنای احدیت شده و زبان حال و قالمان این خواهد بود که مثل مجنون قیس عامری که با لیلی به اتحاد رسیده بود ، به فصاد بگوییم :


《 من کیم لیلی و لیلی کیست من // ما یکی روحیم اندر دو بدن 》

《 ترسم ای فصاد اگر فصدم کنی // تیغ خود را بر رگ لیلی زنی 》.


★ ان شاء الله در مورد چگونگی ذکر و یاد حضرت یار در آینده ی نزدیک و بشرط حیات باز با شما براز خواهم نشست .


★ دعاگوی همگی شما : مجید شجاعی زنجانی ، کرمانشاه ، سیزدهم اسفندارمذ 1396 ساعت 2300


★ لازم به ذکر است که تمامی مطالب فوق غیر از دو آیه شریفه و تک بیت مثنوی از حقیر بوده و قابل دفاع است .

" موفق باشید و باشیم انشا الله تبارک و تعالی "

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۵۷
مجید شجاعی


او انسان با کرامتی است که از سرزمین ایران به عشق رسیدن به حقیقت به عنایت و هدایت حق به مدینه آمد و در آنجا به محضر منوّر رسول خدا صلی الله علیه و آله مشرّف و قلب الهی اش به نور اسلام منوّر و پس از مدتی اندک مراحل ایمان و منازل عرفان را طی کرد و به حقایق قرآن مجید آراسته شد .

پیامبر بزرگ صلی الله علیه و آله دربارۀ آن مرد الهی فرمود :

سَلْمانُ مَنَّا اهْلَ الْبَیْتِ [۱] .

سلمان از ما اهل بیت است .

و نیز در روح او و شخصیت والای قلبی و فکریش فرمود :

سَلْمانُ بَحْرٌ لا یُنْزَفُ وَ کَنْزٌ لا یَنْفَدُ [۲] .

سلمان دریایی است که خشک شدنی نیست و گنجی است که تمام نمی شود .

امیر المؤمنین علیه السلام او را لقمان امت [۳] و حضرت صادق علیه السلام وی را برتر از لقمان حکیم دانسته است .

از برای ایمان ده درجه است و سلمان وجود خود را به درجۀ دهم رساند و مقامی برتر از مقام اصحاب همۀ انبیا به دست آورد [۴] .

برای او علم بلایا و منایا بود و بارها امین وحی به وسیلۀ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله سلام حضرت احدیّت را به وی ابلاغ کرد .

او در راه ایمان به انواع شداید و حوادث و بلاها دچار شد ، ولی خم به ابرو نیاورده و در راه دوست با تمام وجود صبر کرد و استقامت ورزید .

او وقتی در جمعی نسبت به اصل و نسبش مورد پرسش واقع شد در جواب فرمود :

من سلمان فرزند بندۀ خدایم ، گمراه بودم به برکت محمّد هدایت یافتم ، فقیر بودم به برکت محمد غنی شدم ، برده بودم به برکت محمّد آزاد شدم ، این است حسب و نسب من [۵] !

---------------

[۱] : عیون اخبار الرضا : ۶۴ / ۲ ، باب ۳۱ ، حدیث ۲۸۲ ؛ بحار الأنوار : ۳۲۶ / ۲۲ ، باب ۱۰ ، حدیث ۲۸ .

[۲] : الاختصاص : ۳۴۱ ؛ بحار الأنوار : ۳۴۸ / ۲۲ ، باب ۱۰ ، حدیث ۶۴ .

[۳] : الاحتجاج : ۲۵۹ / ۱ ؛ بحار الأنوار : ۳۲۹ / ۲۲ ، باب ۱۰ ، حدیث ۳۸ .

[۴] : سفینة البحار : ۲۴۳ / ۴ ، باب السین بعده اللام .

[۵] : الکافی : ۱۸۱ / ۸ ، خطبة لأمیرالمؤمنین علیه السلام حدیث ۲۰۳ ؛ بحار الأنوار : ۳۸۱ / ۲۲ ، باب ۱۱ ، حدیث ۱۶ .

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۲۹
مجید شجاعی

از عارف بیدار و عاشق دلداده ای پرسیدند : عارف کیست و حال او چیست ؟ گفت : عارف مردی باشد از ایشان و جدا از ایشان و هر ساعت خاشع تر بود ؛ زیرا به هر ساعت نزدیک تر بود و نیز عارف لازم یک حال نبود که از عالم غیب هر ساعت حالتی دیگر بر وی فرود آید تا صاحب حالات بود نه صاحب حالت و نیز ادب عارف برتر از همۀ ادب‌ها بود ؛ زیرا که او را معرفت مؤدّب است و معرفت بر سه بود : یکی معرفت توحید و این معرفت عامّۀ مؤمنان است ، دوّم معرفت حجج و بیان و این قسم معرفت حکما و علماست ، سیّم معرفت صفات وحدانیّت و این قسم مخصوص به اهل ولایت است و آنان جماعتی هستند که به دل‌های صافی خود مشاهد حقّند و پروردگار آنچه را بر عالمیان پوشیده است بر آنان ظاهر می‌گرداند .

از آن عاشق دلداده ، مناجاتی نقل کرده اند که انس این طایفه را با محبوب واقعی نشان می‌دهد .

نوشته اند : هرگاه آماده برای نماز می‌شد ، سخت می‌گریست و می‌گفت : الهی ! به کدام قدم به درگاه تو آیم و به کدام دیده به قبلۀ تو نگرم و به کدام زبان با حضرت تو راز گویم ؟ الهی ! از بی سرمایگی ، سرمایه ساختم و به درگاه تو آمدم . الهی ! تو دانی و فضل و کرم رحمت خود . الهی ! اگر امروز ما را اندوهی پیش آید با حضرت تو گوییم ، اگر فردا اندوهی از تو رسد با که گوییم ؟

الهی ! ما را به ذلّ حجاب محجوب مگردان و غشاوۀ غفلت از بصر بصیرت ما بگردان . الهی ! اگر از کرم خود بیامرزیم زهی امید و آرزومندی و اگر عقوبت و عذابم نمایی با موی سپید زهی مستمندی . الهی ! مرا روی نیاز به بخشش توست و چشم امید به رحمت تو . الهی ! اگر گویم مرا در زمرۀ نیکان محسوب دار هرچه می‌بینم جز بدی نکرده‌ام و جز طریق خطا نسپرده ام . الهی ! از کرم خود مرا حفظ کن تا به گرد نافرمانی و خلاف نگردم . الهی ! به درگاه تو آمده‌ام و از کرم تو نومید نخواهم رفت [1] . از خودی ای خدا نجاتم ده نفس امّاره قصد من دارد .

اول مقام از معرفت آن است که بنده را یقینی دهند اندر سر وی که اندام هایش بدان یقین بیارامد و توکّلی دهند او را اندر جوارح که بدان توکّل اندر دنیا سلامت یابد و حیرتی بدهندش اندر دل که بدان حیرت اندر آخرت رستگاری یابد ، یعنی اضطراب کردن اندر طلب از ضعف یقین است ، چون بنده را یقین شود که مقدّر به طلب کردن و ناکردن من بیش تر و کم تر نگردد ، از شغل سر و اضطراب جوارح فارغ گردد چنان که مصطفی صلوات اللّه علیه و آله فرمود :

و اعْلَمْ أَنَّ ما أَصابَکَ لَمْ یَکُنْ لِیُخطیَکَ وَ أَنَّ ما أَخْطاکَ لَمْ یَکُنْ لِیُصیبَکَ [2] .

آنچه باید به تو برسد ، هرگز از رسیدن به تو باز نماند و هرچه مقدور تو نیست هرگز به تو نرسد . گریزی نیست از کوی تو ای دوست چه سان برگردم از کوی تو ای دوست .

عارف آن باشد که همۀ کوشش‌های خویش کار بندد اندر طاعت و گذاردن حقوق‌های خداوند تعالی و به حقیقت بشناسد که از خدای تعالی به وی چه آمده است و بازگشتن وی از همه چیز به خدای تعالی درست برگردد ، یعنی هرچند معرفت با کمال تر باشد ظاهر وی به خدمت با نشاطتر باشد و آنچه به وی آمده است از خدای تعالی یا امر باشد یا منّت، پس امر خداوند را بداند و بداند جز گزاردن شکر منّت روی نیست . و بازگشتن به حق تعالی بر دو معنی باشد : یا اندر محنت باشد به صبر و به مولا بازگردد ، یا اندر نعمت باشد به شکر و به خداوند تعالی بازگردد .

---------------

[1] : نامه دانشوران : ۶۷ / ۹ .

[2] : بحار الأنوار : ۱۵۴ / ۲ ، باب ۲۰ ، حدیث ۷ .

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۶ ، ۰۰:۱۵
مجید شجاعی